یکشنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۸۹

انتظار فعال

پنج ماه از ظهور کیس آفسیر محترم گذشت و اینجور که متوجه شدم خانم ویکی آسکام از بخش ویزای مهاجرت به قسمت دیگه ای منتقل شــــدند و پرونده هاشونو به یـــــه خانم دیگه بنام CAUDLE, CARA-LYN تحویل دادند، امیدوارم که این اتفاق به نفع همه باشه.
خوشبختانه تو این مدت قوانین عوض نشده ولی تو همین ماه می قراره که لیست جدید مشاغل اعلام بشه که امیدوارم اونم به نفع همه باشه.
چند روزیه که دوباره فعالیتم بیشتر شده و شروع کردم به ساخت دستگاههای اتوماسیون، مثل اینکه رکود اقثصادی اینجا هم داره یواش یواش کم میشه و ملت دارن یه تکونی میخورن.
بهرحال بهتره که مشغول باشیم و گذر زمانو متوجه نشیم والا خیلی سخت میگذره. سعی میکنم کمتر اخبار مهاجرتو دنبال کنم و لااقل هرروز سایتهای مختلفو چک نکنم ولی باور کنید خیلی سخته، بعضی موقعها بی اختیار سایت مایگرنت هلپ رو باز میکنم و یه چرخی میزنم. بهر حال دارم خودمو کنترل میکنم.
امیدوارم تمام دوستان منتظر ویزا هرچه زودتر ویزاشون بیادو وضعیتشون روشن بشه.
راستی چند روز پیش وکیلم خبر داد که جواب اینکوری اومده و برام فوروادش کرد که مطلب بدرد بخوری توش نبود به جز همون جوابای روتین که همه چیز خوبه و شهر در امن وامانه و شما آسوده بخوابید که ویزاتون تو راهه.

تا بعد...

سه‌شنبه، فروردین ۱۰، ۱۳۸۹

هفت ماه گذشت

امروز دقيقا 7 ماه و 8 روز از لاج ميگذره و 4 ماهه كه افيسر دار شدم.
يه ايميل زدم به (IGIS(Inspector-General of Intelligence and Security و پرس و جو كردم راجع به وضعيت پروندم، اوناهم يه هفته اي جواب دادند كه پروندت رفته براي چك امنيتي و مشكل خاصي نيست، دوباره به توصيه دوستان پرسيدم كه از چه تاريخي رفته براي چك كه هنوز جواب ندادند.
يه ايميل هم زدم به دياك البته از اون فرماي اينكوري كه ببينم اونا چي ميگن، دور روز بعد جواب دادن كه تا 5 روزه ديگه وضعيت پروندتو بهت خبر ميديم ولي تا حالا جواب ندادن، شايد چون فهميدن من وكيل دارم بهم جواب ندادند چون 5 روز كه هيچي دوازده روزم گذشت.

بهر حال خيالم راحته كه پروندم سه ماهي هست كه رفته براي چك security و اميدوارم كه تا دوماه ديگه وضعيتم معلوم بشه.

چهارشنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۸۸

خانم كيس آفسير

با سلام به همه دوستان مجازی
بعلت مسافرت و عدم دسترسي به اينترنت چند ماهي قادر به آپديت كردن نبودم. در اين مدت مهمترين اتفاق ظهور كيس آفسير محترم خانم ويكي آسخام در تاريخ 2009 Dec 02 برابر با چهارشنبه 11 آذر 1388 بود كه طي ايميلي البته از طريق آقای وكيل مدارك زير را درخواست نمودند:
1- سابقه بيمه از 24/8/2005 تا 24/08/2009
2- سه تا فيش حقوق از 24/8/2007 تا 24/8/2009
3- آيلتس همسر محترم
4- فرم 1221 براي همه اعضاء پرونده
5- گواهي داشتن بيمه تكميلي

مدارك فوق در كمترين زمان ممكن تهيه شد و به آقای وكيل تحويل گرديد. بماند كه اين كمترين زمان 25 روز شد و بسيار دوندگی طلب نمود.

چهارشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۸۸

اولویت های جدید

از 23 SEP دیاک دوباره جر زنی کرد و با اعلام اولویت های جدید که عطف به ماسبق هم میشه همه دوستانو متعجب کرد.
این اولویت های جدید برای امثال من که رشتشون تو سی اس ال هست خبر خوبیه ولی میتونم حس کنم کسانی که تو این لیست نیستند و باید تا 2012 صبر کنند چه حالی دارند.
موضوعی که باعث نگرانی میشه اینه که با تغییرات بعدی براحتی پرونده هر کسی میتونه سنگ قلاب بشه و کاری هم نتونی بکنی.
خود من تا حالا چند بار از این تغییر قوانین ضرر کردم، اولیش افزایش نمره آیلتس به 6 بود که مجبور شدم دوباره امتحان بدم و برای همین یکسالی عقب افتادم چون سه بار امتحان دادم تا نمره لازمو بیارم! (استرس و اینا). بعدیش اضافه شدن الکترونیک به لیست MODL بود که مجبور شدم CDR رو عوض کنم چون قبلا اجبارا برای رشته برق نوشته بودم. خلاصه تا بیام اسس بشم و اماده بشم برای لاج، هزینه لاج افزایش پیدا کرد و بنده با مبلغ جدید ($2525) لاج کردم.
بعد از لاج خیالم راحت بود چون فکر میکردم دیگه از شرّ تغییرات راحت شدم ولی میبینم که هنوز باید حواسم به اخبار جدید در رابطه با تغییرات باشه.

الویت های جدید بشرح زیره:
1- افرادی كه job offer دارند.
2- افرادی كه رشتشون تو CSL هست و اسپانسر ایالتی هم دارند.
3- افرادی كه رشتشون تو CSL هست و اسپانسر
فامیلی دارند.
4- افرادی كه رشتشون تو CSL هست فقط!
5- سایر متقاضیان ویزاهم باید تا 2012 فعلا صبر كنند.



پنجشنبه، مهر ۰۲، ۱۳۸۸

نه ماه مونده

امروز دقیقا یک ماه از لاج ما گذشت و ماکزیمم تا نه ماهه دیگه ویزا میاد.(حالم خوبه)
من سه سال طول کشید تا لاج کنم، کلی داستان داشت، خوب حالا بایدم تا نه ماه دیگه ویزام بیاد، شما هم اگه دیر لاج میکردید ویزاتون زود میومد.

نرخ بیکاری

چند روز پیش مطلبی رو در مورد نرخ بیکاری تو سایت Bloomberg خوندم، و از تعریف نرخ بیکاری خوشم اومد. البته شاید همین تعریف تو دانشگاه های ما هم استفاده بشه ولی بهر حال ترجمه مطلب رو اینجا گذاشتم شاید برای خوانندگان جالب باشه.


نرخ بیکاری وقتی وجود دارد که افراد بيكار جويای کار، قادر به پیدا کردن شغلی نشده اند. هر ماه، گروه ABS طی بررسی هايی ترکیب نیروی انسانی سازمانها را به منظور نظارت بر تعداد شاغلان، بیکاران و کسانی که در نیروی کار نیستند را برآورد می نمايد. نیروی کار متشکل است از افرادی كه با سن 15 سال یا بیشتر در حال حاضر شاغل هستند و افرادی که شغل ندارند، اما فعالانه به دنبال کار هستند و آماده شروع بکار می باشند.
اين گروه آخر يعنی افرادی كه در استخدام نیستند، اما فعالانه به دنبال کار هستند و آماده برای شروع کار می باشند، توسط ABS به عنوان بیکار تعریف شده اند.
معيار فعالانه به دنبال کار بودن، شامل نوشتن، تلفن كردن و یا درخواست یا تقاضا به صورت شخصی به یک کارفرما و یا ثبت نام در Commonwealth Employment Service یا ثبت نام در Centrelink به عنوان متقاضی كار ميباشد.
بهرحال، چه یک فرد بیکار باشد و یا توسط ABS مستقلا بعنوان بيكار در نظر گرفته نشده باشد، که مشمول دریافت هزينه كمك معاش يا هزینه های کمک آموزشی جوانان از Centerlink گردد، نرخ بیکاری، درصدی از نیروی کار است که بیکار می باشند.
افرادی که از تلاش خود برای پيدا كردن كار دست ميكشند در اين تعريف بعنوان نیروی کار در نظر گرفته نمی شوند.





سه‌شنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۸۸

رابطه فریاد و عشق !!!

اين مطلبو تو سايت اينجا ايران نيست خوندم و خيلي به دلم نشست. اينجا كپی كردم تا هروقت پست جديد مينويسم ببينمش. اميدوارم شما هم خوششتون بياد.

استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم
استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟
شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد. سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند. سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟ چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است استاد ادامه داد: هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود. سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد.....